طراح سیاست امحاء یهودیان و مدیر پروژه کشتار مردمان زائد! در جنگ جهانی دوم فردی بود به نام آدولف آیشمان. آیشمان پس از پایان جنگ و شکست آلمان متواری شد. ۱۵ سال بعد ماموران اسراییلی او را از آرژانتین ربودند و به اسراییل بردند. آیشمان محاکمه و در ۱۹۶۲ اعدام شد.
یکی از حاضران در دادگاه، هانا آرنت بود که گزارش او از دادرسی آیشمان جنجالی بزرگ پدید آورد. براساس این محاکمه، آرنت نتیجه گرفت که راز تمام خباثتهای نازیسم، ابتذال قواعد انسانهای عادی بوده است. آرنت نوشت که آیشمان، دادرسان را با این مشکل لاینحل مواجه کرده بود که در سطح قانون، با کسی که عاجز از درک و فهم اعمال خویش است چه کنند. اگر امکان داشت او را بصورت دیو و هیولا تصویر کنند، محاکمه بینهایت سادهتر میشد. ولی آیشمان آشکارا دیو و هیولا نبود. چه میشد کرد با کسی که با تفکر بیگانه بود و برای هر یک از اعمالش کلیشهای آماده داشت....
آن مرد باتوم به دست به چه چیزی میاندیشید؟۱۳ آبان گذشت و خشونتهای بکار گرفته شده در این روز ماندگار شد. تاریخ بسیار به خود دیده است این قبیل رفتارهای جنونآمیز را؛ اما نکتهی مهم همین هیولا پنداشتن کسانی است که دست به بیرحمی میزنند. آنان هیولا هستند؟
نه، هرگز چنین نبوده و نیست. اگر امروز آیتالله خامنهای در مقابل مراجعی که روزگاری نزد ایشان تلمذ میکرده میایستد و برای رفتارهایش انواع و اقسام کلیشههای موجه را در اختیار دارد، پس میتوان این واژگون سازی قواعد اخلاقی را به آن مامور باتوم بدست هم انتقال داد. اگر امثال حمید مولانا، رحیمپور ازغدی و مصباح یزدی که حداقل با کتاب بیگانه نبودهاند، با تمسک به روایات و اندیشههای پوسیده خشونت را تئوریزه میکنند پس جایی برای نفهمیدن رفتار آن بسیجی چماق بدست باقی نمیماند.
لذتجویی رفتار پرخاشگرانه برای انسانها ثابت شده است. من هم میتوانم در ذهن خودم به انسانهایی که نمیپسندم خشونت روا بدارم، اگر دیگرانی هم میگویند که نه، خشونت غیر انسانی است، به صراحت دروغ میگویند، چه خشونت کاملا انسانی است، منتها نباید بکار برد، باید مهار کرد، خشونت، ویژگی انسان است و سادهترین دلیل آن فارغ از قیل و قالهای فلسفی همین است که در طول تاریخ بشریت بارها و بارها اتفاق افتاده است.
آن ماموری که با باتوم خود بر فرق سر آن دختر کوبید، هم برای کارش استدلال دارد. کافیست پای صحبت او بنشینید. خواهد گفت که یا وظیفه بوده، یا امر به معروف برای نجات اسلام و یا حفظ نظام مقدس از شر بدخواهانی که اسیر توطئه بیگانگان شدهاند. آن مامور فارغ از همهی توصیهها برای کاربرد خشونت از کارش لذت میبرد. آن مامور هیولا نیست، او مبتذل است. انسانی است که ناخودآگاه سرکوب شدهاش را بر سر آن دختر میکوبد. اگر قرار باشد روزی محاکمه شود استدلالهایش قطعا از جنس استدلالهای آیشمان خواهد بود.