ایلیانوشت
میرحسین برگ برنده‌ی ماست؛ او را نسوزانیم!

آیت‌الله خامنه‌ای در همان نماز جمعه معروف، صراحتا اعتراضات مردم را به انقلاب مخملی ارتباط داد. انتظار این بود که پس از این سخنان، علاوه بر شدت برخورد با معترضان، کاندیداهای ناراضی نیز خاموشی گزیده و ولایتمداری خود را به اثبات برسانند. اما هنوز ۲۴ ساعت از این سخنان نگذشته بود که میرحسین موسوی آیت‌الله خامنه‌ای را به چالش کشاند و در بیانیه‌ی معروفش او را بی‌انصاف خواند. میرحسین گفت چقدر بی‌انصافند کسانی که اعتراضات مردم را به انقلاب‌های مخملی ربط می‌دهند (نقل به مضمون).

در طول بیست سال رهبری بلامنازع آیت‌الله خامنه‌ای، هیچکس جرات نداشت این‌گونه با وی سخن بگوید. حتی مرجع تقلیدی چون آیت‌الله منتظری هم پس از آن سخنرانی معروف ۱۳ رجب و اعتراض به آیت‌الله خامنه‌ای، از حملات فیزیکی و روانی حاکمیت مصون نماند. اما این میرحسین بود که جانی تازه به کالبد خشکیده مردم داد و اثبات کرد که می‌شود از بالاترین مقام اجرایی کشور که بیشترین سهم قدرت را هم در اختیار دارد انتقاد کرد. این انتقاد که در بیانیه‌ی معروف میر حسین موسوی در روز پس از اقامه نماز جمعه گنجانده شده بود، نقطه‌ی آغازین زمینی شدن آیت‌الله خامنه‌ای بود. هر چه پیشتر رفتیم، میر حسین نه تنها جا نزد، بلکه ایستاد و چه خوب هم ایستاد. او هرگز گام‌های احساسی و افراطی برنداشت. با حربه‌های خود نظام به مقابله با حاکمیت پرداخت. هوشمندانه فضاهای مختلف مجازی و واقعی را ارزیابی کرد و هر جا که لازم بود تند شد. گاهی هم سخنانی گفت که به مذاق طرفدارانش خوش نیامد! میرحسین هیچگاه صفحه‌ی شطرنج را به هم نزد و مثلا نگفت که این نظام هیچ قانونی را رعایت نمی‌کند و بنابراین باید به مقابله تمام عیار با حاکمیت پرداخت؛ بلکه با ظرافت اصول معوق مانده قانون اساسی، از جمله حق تجمع را به میان کشید. شعار الله اکبر، اینک به معضلی تمام عیار برای حاکمیت تبدیل شده، به طوری که رهبری را وادار می‌کند تا آن را کاریکاتور انقلاب ۵۷ بنامد و محمد جواد اردشیر لاریجانی، ماموریت می‌یابد تا در تلویزیون حاضر شود و در خصوص سر دادن این شعار بگوید «درست مثل این است که مردم روزهای چهارشنبه به نماز جمعه بروند».

امروز می‌بینیم که برخی طرفداران میرحسین، اظهار می‌دارند که چرا او موضع‌گیری‌های شدیدی برعلیه حاکمیت اتخاذ نمی‌کند و مثلا چرا در حمایت از کروبی که دست به افشاگری وسیع زده، موضعی نمی‌گیرد؟ اما این دوستان فراموش می‌کنند که در همین شرایط که جامعه بهت زده از افشاگری‌های کروبی بود و حاکمیت سعی در لاپوشانی آن را داشت؛ میرحسین موسوی تشکیلات «راه سبز امید» را اعلام می‌کند. تشکیلاتی که اعلامش پیشتر از سوی کیهانیان غیرقانونی اعلام شده بود! نظام نمی توانست در آن واحد در برابر هر دو مورد «افشاگری و اعلام تشکیلات راه سبز امید» موضع بگیرد.

بنابراین ما باید خوشحال باشیم که اینک کسی رهبری جنبش را به عهده گرفته که از هوشمندی سیاسی بالایی برخوردار است و به لحاظ اقتصادی هم، یکی از پاک ترین شخصیت‌های جمهوری اسلامی است. ما نباید از میر حسین که در داخل کشور زندگی می‌کند انتظار یک اپوزیسیون تمام عیار را داشته باشیم. سیاستمدار بودن، متفاوت از احساسی بودن است. میر حسین موسوی نشان داده که سیاستمدار بسیار قابلی است. او اکنون از حمایت گسترده مردمی و نیز حمایت بیشتر مراجع و روحانیون برخوردار است. پس نباید با خواست‌های احساسی‌مان او را بسوزانیم!

ما البته می‌توانیم برای رهبری جنبش سبز، فردی را پیدا کنیم که بسیار کامل‌تر از میر حسین باشد؛ اما هرگز نمی‌توانیم این فرد را در دل توده‌ی مردم جا دهیم و حمایت مراجع و روحانیون را هم از او داشته باشیم. این نکته، همان موضوعی است که برای حاکمیت دردسر ساز شده و به نوعی آنها را مستاصل کرده است!