بیشتر انسان ها خود را در موضع حق می بینند. حتی اگر فردی دارای اشتباهاتی هم باشد، سعی میکند به هر طریق و با توجیهات مختلف اعمال بدش را نیک جلوه دهد. این ماهیت همه ی انسان هاست. حال اگر فردی ، قدرتمند هم باشد ؛ این موضع به شدت تقویت می شود. چرا که فرد قدرتمند به دلیل داشتن حلقه ای از مشاوران و مسئولینی که مورد اعتمادش هستند (و غالبا هم متملق) ، همواره سخنان باب میل خود را می شنود. با این وجود برخی از امور آنقدر جلوه ی بدی دارند که هیچکس نمی تواند از آنها دفاع کند. مانند همین مسائل بعد از انتخابات ۲۲ خرداد، قتل های وحشیانه و تجاوزهای غیر انسانی. پرسش این است که چرا آقای خامنهای واکنش قاطعی در قبال این همه زشتی نشان نمی دهد؟ چرا احساس شرم و عذاب وجدان نمیکند؟ به هر حال او باید به نوعی این مسائل را برای خودش توجیه کند. این توجیه برای وی چگونه است؟ آخر زشتی اعمال انجام شده به حدی است که هیچ توجیهی برنمی دارد.
من فکر میکنم در این خصوص آیت الله خامنهای که همیشه دوست داشته مانند آیت الله خمینی بصورتی کاریزما مطرح شود، سعی میکند از وی تقلید کند. یعنی آقای خامنهای با خودش فکر میکند که مشابه اینگونه حوادث و حتی حوادثی بسیار بدتر از این هم، در زمان آیت الله خمینی روی داده است. و از آنجا که آقای خامنهای، شخص آیت الله خمینی را فردی بسیار بزرگ و برحق می بیند، ناخودآگاه و بر اساس یک همانند سازی کاذب خودش را هم در موضع برحق مینشاند. به عبارت دیگر میگوید در زمان حیات آیت الله خمینی هم عده ای از اطرافیان او، خطاهایی مرتکب شدند و این مساله، چیزی از بزرگی آقای خمینی کم نکرد. اما ایشان به یک نکتهی بسیار مهم توجه نمیکند و آن، سنجش حوادث در بستر زمانی خاص خودش است!
البته ممکن هم هست آقای خامنهای خودش را مانند حضرت علی (ع) ببیند که بسیار بعید می دانم!