طنز مضحکی در ماجرای فرستادن احمدینژاد برای سخنرانی روز قدس، نهفته است. طنزی پنهان، همراه با طمعی خام که نشان از ناپختگی حاکمان دارد. آیا کسی میتواند نحوهی اندیشیدن این قشر قدرتپرست دین فروش را تبیین کند؟ بدون شک اگر یک فرد عاقل هم در میان رجال تصمیمگیر حکومتی بود، هرگز اجازهی چنین قماری را نمیداد. قماری که سخت بتوانند در آن پیروز شوند!
طنز ماجرا اینجاست که از یک طرف میگویند احمدی نژاد ۲۴ میلیون رای مردم را بدست آورده، و از طرف دیگر میخواهند او را به میان مردم بفرستند تا کسی در این تظاهرات شرکت نکند! طمع خامشان هم در این است که مایلند اتفاق خاصی نیفتد تا گستردهترین تظاهرات را، مصادره به مطلوب کنند و در مقابل دیدگان جهانیان چهرهای واقعی به منتخب قلابی ببخشند. سناریستهای کار نابلد شاید اینطور اندیشیدهاند که اگر همه چیز بر وفق مراد باشد، میتوانند به جهانیان بگویند حضور این جماعت انبوه؛ علاوه بر لبیک به دعوت رهبری برای وحدت، بیعتی دوباره با رییس جمهور! هم هست. همچنین میتوان نفرت از اسراییل را هم به آن اضافه کرد تا بتوان در این بزنگاه حساس بر امتیازگیری بینالمللی افزود! آیا همه چیز بر وفق مرادشان خواهد بود؟
اکنون احمدینژاد نشسته است و سخنانش را با مشاورانش تمرین میکند. سعی خواهد کرد از وحدت بگوید و گاف ندهد، چه او استاد بیبدیل ناپخته گوییست. احمد خاتمی هم که چون ذوب شد، بزرگ شد! قطعا از جنایات اسراییل خواهد گفت و اینکه رژیم غاصب چهها و چهها که نمیکند. اما مردم چه میکنند؟
گروهی خواهند آمد، به مانند هر ساله. تو گویی این عده سهم حاکمیت است برای هر کاری. اینان را اساسا افرادی مذهبی تشکیل میدهند که به دلیل سنین بالا برای رفع تکلیف میآیند! گروهی را خواهند آورد. چه از مسجد و بسیج، و چه از روستاها و ... این عده میخواهند به مقابله با گروه سوم بپردازند. گروه سومی که لقب اغتشاشگر! به آنها دادهاند. و تنها تعداد و نحوه حضور این گروه است که نتیجه بازی روز جمعه را تعیین خواهد کرد. اما فارغ از همه چیز، گویی حاکمیت از میزان نفرت عمومی از شخصیتهایش باخبر است!